این شعر از حافظ درباره‌ی عشق، زندگی و لذت‌های آن صحبت می‌کند. شاعر به اهمیت عشق و نوشیدن باده در اندازه مناسب اشاره دارد و معتقد است که نباید به اندیشه‌های سنگین و بد بپردازیم.
زمان مطالعه: 2 دقیقه

غزلیات حافظ – شماره 105

مروری بر زندگینامه حافظ ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه ...

صوفی ار باده به اندازه خورَد نوشش باد

ور نه اندیشهٔ این کار فراموشش باد

آن که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن

دست با شاهدِ مقصود در آغوشش باد

پیرِ ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت

آفرین بر نظرِ پاکِ خطاپوشَش باد

شاهِ تُرکان، سخنِ مدعیان می‌شِنَوَد

شرمی از مَظلَمِهٔ خونِ سیاوشش باد

گر چه از کِبر، سخن با منِ درویش نگفت

جان فدایِ شِکَرین‌پستهٔ خاموشش باد

چشمم از آینه‌دارانِ خط و خالش گشت

لبم از بوسه‌رُبایانِ بَر و دوشش باد

نرگسِ مستِ نوازش‌کُنِ مردم‌دارَش

خونِ عاشق به قدح گر بِخورد نوشش باد

به غلامیِ تو مشهورِ جهان شد حافظ

حلقهٔ بندگیِ زلفِ تو در گوشش باد

این غزل حافظ در ستایش از لذت‌های زندگی، عشق و می‌نوشی است. حافظ در این شعر به دقت و درستی اشاره می‌کند که زندگی باید با لذت‌های متعادل همراه باشد و از افراط در کارها پرهیز کرد. او همچنین اشاره به «باده» (شراب) دارد که نماد لذت و رهایی از نگرانی‌هاست. در ضمن، حافظ از بی‌عیب بودن و پاکی فکر و عمل در برابر اشتباهات و خطاهای بشری سخن می‌گوید.

شاعر به علاقه به زیبایی‌ها، از جمله چهره و نگاه عاشقانه اشاره می‌کند و در نهایت، خود را به عنوان غلام و مرید عشق بیان می‌کند، جایی که بندگی و محبت به معشوق در اوج است.

به‌طور خلاصه، حافظ در این شعر بیان می‌کند که باید از زندگی لذت برد، اما به‌طور متعادل و آگاهانه، در عین حال به معنویت و پاکی فکر و عمل توجه داشت.

این مطلب توسط سایت دکتر سعید بهکام، روانشناس بالینی،مشاور و سکستراپ در ایران (تهران) و کانادا (تورنتو، ریچموندهیل و ونکوور) به شما همراهان و مشترکان عزیز سایت بهکام تقدیم می‌شود.

مقالات پیشنهادی

2 دیدگاه دربارهٔ «غزل حافظ – شماره 105»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا
باز کردن چت
1
hi👋
TELEPHONE : +1-310-299-27-35